خداوندا دل گیرم دل گیر تر از همیشه
چند وقتیس احساس خفگی دارم دلم از همه عالم پر است دیگر نیمه پر لیوانی در زندگیم نمانده تمام لیوان ها لبریز شده اند.
اگر ناراحت نشوید از شما گله مندم راستش را بخواهید از شما انتظار نداشتم…
خداوندا من این را که شما بی منت به ما نعمت بخشیدید را قبول دارم اینکه در عوضش شکر که نمی کنیم همانند من طلب کار هم هستیم این را میدانم اما خدای من خدای خوبی ها من خسته شدم ام..
من دیگر کشش ندارم ، میدانم ایمان ضعیفی دارم میدانم شکر گذار خوبی نیستم اما بنده شما که هستم همان بنده ای که بخاطر او سوگند یاد کردی سوگند به دوست داشتن او…..
چند وقتیس مشکلات و سراشیب زندگی بر سرم آوار شده اند و من یکه و تنها در زیر آوار ها ماندام و تنها دستم از زیر آوار بیرون است و از تو کمک میخواهد چشم هایم بسته شده اند، دهانم از غبار پر شده است ، حرکت از من سلب شده تنها امیدم توایی، که در این شرایط کمکم کنی…
اما گویی قهری ..
خدایا صدایت میزنم، فریاد میزنم. کمکم کن
دستم را بگیر مرا از زیر آوار بیرون بکش
تضاد میان دنیا و آخرت
1. از بعضی از آثار دینی چنین استشمام می شود كه میان دنیا و آخرت تضاد است، مثل آنكه گفته می شود دنیا و آخرت به منزله ی دو «هوو» هستند كه هرگز سازگار نخواهند شد، و یا گفته می شود كه ایندو به منزله ی مشرق و مغربند كه نزدیكی به هر كدام عین دوری از دیگری است.
چگونه می توان این تعبیرات را توجیه كرد و با آنچه قبلاً گفته شد سازگار ساخت؟ .
در پاسخ این سؤال می گوییم كه اولاً در بسیاری از آثار اسلامی تصریح شده و بلكه از مسلّمات و ضروریات اسلام است كه جمع میان دنیا و آخرت از نظر برخوردار شدن ممكن است؛ آنچه ناممكن است جمع میان آندو از نظر ایده آل بودن و هدف اعلی قرار گرفتن است.
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 584
محرومیت از آخرت است یك سلسله گناهان زندگی برباد ده است نه برخورداری از یك زندگی سالم مرفه و تنعم به نعمتهای پاكیزه و حلال خدا؛ همچنانكه چیزهایی كه موجب محرومیت از دنیاست تقوا و عمل صالح و ذخیره ی اخروی داشتن نیست، یك سلسله عوامل دیگر است.
بسیاری از پیغمبران، امامان، صالحان از مؤمنین كه در خوبی آنها تردیدی نیست، كمال برخورداری از نعمتهای حلال دنیا داشته اند.
علیهذا فرضاً از جمله ای چنین استفاده شود كه میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است، به حكم ادله ی قطعی مخالف، قابل قبول نیست.
ثانیاً اگر درست دقت شود نكته ی جالبی از تعبیراتی كه در این زمینه آمده استفاده می شود و هیچ گونه منافاتی میان این تعبیرات و آن اصول قطعی مشاهده نمی شود.
برای اینكه آن نكته روشن شود مقدمه ی كوتاهی باید ذكر شود و آن اینكه در اینجا سه نوع رابطه وجود دارد كه باید مورد بررسی قرار گیرد:
1. رابطه ی میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت.
2. رابطه ی میان هدف قرار گرفتن دنیا و هدف قرار گرفتن آخرت.
3. رابطه ی میان هدف قرار گرفتن یكی از ایندو با برخورداری از دیگری.
رابطه ی اول به هیچ وجه از نوع تضاد نیست و لهذا جمع میان آندو ممكن است.
رابطه ی دوم از نوع تضاد است و امكان جمع میان آندو وجود ندارد.
اما رابطه ی سوم تضاد یكطرفه است؛ یعنی میان هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است ولی میان هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا تضاد نیست.
تابع گرایی و متبوع گرای:
تضاد میان دنیا و آخرت از نظر هدف قرار گرفتن یكی و برخورداری از دیگری، از نوع تضاد میان ناقص و كامل است كه هدف قرار گرفتن ناقص مستلزم محرومیت از كامل است اما هدف قرارگرفتن كامل مستلزم محرومیت از ناقص نیست، بلكه مستلزم بهره مندی از آن به نحو شایسته و در سطح عالی و انسانی است همچنانكه در مطلق تابع و متبوع ها وضع چنین است؛ اگر انسان هدفش استفاده ار تابع باشد از متبوع محروم می ماند، ولی اگر متبوع را هدف قرار دهد تابع خود بهمجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 585خود خواهد آمد.در نهج البلاغه، حكمت 269 این مطلب به نیكوترین شكلی بیان شده است:اَلنّاسُ فِی الدُّنْیا عامِلانِ: عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْیاهُ عَنْ اخِرَتِهِ، یَخْشی عَلی مَنْ یَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ یَأْمَنُهُ عَلی نَفْسِهِ فَیُفْنی عُمُرَهُ فی مَنْفَعَةِ غَیْرِهِ، وَ عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیا لِما بَعْدَها فَجاءَ هُ الَّذی لَهُ مِنَ الدُّنْیا بِغَیْرِعَمَلٍ، فَاَحْرَزَ الْحَظَّیْنِ مَعاً و مَلَكَ الدّارَیْنِ جَمیعاً، فَاَصْبَحَ وَجیهاً عِنْدَاللّهِ لا یَسْأَلُ اللّهَ حاجَةً فَیَمْنَعُهُ.مردم در دنیا از نظر عمل و هدف دوگونه اند: یكی تنها برای دنیا كار می كند و هدفی ماورای امور مادی ندارد. سرگرمی به امور مادی و دنیوی او را از توجه به آخرت بازداشته است. چون غیر از دنیا چیزی نمی فهمد و نمی شناسد، همواره نگران آینده ی بازماندگان است كه چگونه وضع آنان را برای بعد از خودش تأمین كند اما هرگز نگران روزهای سختی كه خود در پیش دارد نیست، لهذا عمرش در منفعت بازماندگانش فانی می گردد. یك نفر دیگر آخرت را هدف قرار می دهد و تمام كارهایش برای آن هدف است اما دنیا خودبه خود و بدون آنكه كاری برای آن و به خاطر آن صورت گرفته باشد به او رو می آورد. نتیجه این است كه بهره ی دنیا و آخرت را توأماً احراز می كند و مالك هر دو خانه می گردد. چنین كسی صبح می كند در حالی كه آبرومند نزد پروردگار است و هرچه از خدا بخواهد به او اعطا می كند.مولوی تشبیه خوبی دارد؛ آخرت و دنیا را به قطار شتر و پشكل شتر تشبیه می كند. می گوید اگر كسی هدفش داشتن قطار شتر باشد خواه ناخواه و بالتبع پشم و پشكل هم خواهد داشت، اما اگر كسی هدفش فقط پشم و پشكل باشد هرگز صاحب قطار شتر نخواهد شد؛ دیگران صاحب قطار شتر خواهند بود و او باید از پشم و پشكل شتر دیگران استفاده كند. می گوید:صید دین كن تا رسد اندر تبعحسن و مال و جاه و بخت منتفعآخرت قطار اشتر دان عمودر تبع دنیاش همچون پشك و مومجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 586پشم بگزینی شتر نبود تو راور بود اشتر چه قسمت پشم رااین كه دنیا و آخرت تابع و متبوعند و دنیاگرایی تابع گرایی است و مستلزم محرومیت از آخرت است و اما آخرت گرایی متبوع گرایی است و خود به خود دنیا را به دنبال خود می كشد، تعلیمی است كه از قرآن كریم آغاز شده است. از آیات 145- 148 آل عمران به طور صریح و از آیات 18 و 19 سوره ی اسراء و آیه ی 20 سوره ی شوری به طور اشاره ی نزدیك به صریح، این مطلب كاملاً استفاده می شود.
#داستان
خواستگاری …
پسری با اخلاق و نیک سیرت امّا فقیر به خواستگاری دختری رفت.
پدر دختر رو به پسر کرد و گفت :
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمی دهم.
چندی بعد پسری پولدار امّا بد کردار به خواستگاری همان دختر رفت.
پدر دختر با ازدواج موافقت کرد و در مورد اخلاق پسر گفت :
ان شاء الله خدا او را هدایت می کند.
دختر گفت :
پدر ! مگر خدایی که هدایت می کند با خدایی که روزی می دهد فرق دارد ؟؟؟ ! (1)
? منبع :
1. داستان های آموزنده.
آخرین نظرات